کد مطلب:29745 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:76

دو نفری که هر یک از آنها مدّعی بود که آن دیگری بنده اوست












5762. امام صادق علیه السلام:در روزگار علی علیه السلام، مردی از كوهستان به همراه غلامش برای حج [ به سمت مكّه ]حركت كرد. غلام، خطایی كرد. آقایش وی را زد. غلام گفت:تو آقای من نیستی؛ بلكه من آقای تو اَم.

هر كدام، دیگری را تهدید می كرد و می گفت:ای دشمن خدا! بگذار به كوفه برسیم؛ تو را پیش امیر مؤمنان خواهم برد.

هنگامی كه به كوفه رسیدند، پیش امیر مؤمنان آمدند. آن كه غلام را زده بود، [ به علی علیه السلام] گفت:خدا خیرت دهد! این، غلام من است. او مرتكب خطا شد. من هم او را زدم، و او با من گلاویز شد.

دیگری گفت:سوگند به خدا كه این، غلام من است. پدرم مرا همراه او فرستاده تا مرا آموزش دهد؛ ولی او با من گلاویز شد، و [ چنین] ادّعا می كند تا مالم را از دستم بیرون آورَد.

هر كدام از آن دو، سوگند می خوردند و یكدیگر را به دروغگویی متّهم می كردند.

علی علیه السلام فرمود:«بروید و در این شب، با هم به راستی كنار آیید و فردا، جز به حق، نزد من نیایید».

هنگامی كه صبح شد، امیر مؤمنان به قنبر گفت:«در دیوار، دو سوراخ درست كن». علی علیه السلام چنین بود كه وقتی صبح می شد، به تعقیب نماز می پرداخت و تسبیح می گفت تا آن كه خورشید به مقدار یك نیزه بالا می آمد.

[ صبح هنگام، ] هر دو مرد آمدند. مردم هم گرد آمدند و می گفتند:پیشامدی برای وی (علی علیه السلام) شده است كه تاكنون برایش اتّفاق نیفتاده است و از آن، موفّق بیرون نخواهد آمد.

علی علیه السلام به آن دو فرمود:چه می گویید؟

هر یك از آنها سوگند خورد كه دیگری غلام اوست.

[ علی علیه السلام] به آن دو فرمود:«برخیزید كه من شما را راستگو نمی یابم». سپس به یكی از آن دو فرمود:«سرت را داخل این سوراخ كن» و سپس به دیگری فرمود:«سرت را داخل سوراخ دیگر كن». سپس فرمود:«ای قنبر! شمشیر پیامبر خدا را برایم بیاور. زود باش تا گردن آن را كه بنده است، بزنم».

غلام، با سرعت، سرش را از سوراخ، بیرون كشید، در حالی كه دیگری سرش را در سوراخ، نگه داشته بود.

علی علیه السلام به غلام گفت:مگر تو نمی پنداشتی كه بنده نیستی؟

غلام گفت:چرا؛ ولی او مرا كتك زده و بر من ستم نموده است.

امیر مؤمنان از آن مرد [ آزاد]، تعهّد گرفت و غلام را به او سپرد.[1].









    1. الكافی:8/425/7، تهذیب الأحكام:851/307/6. نیز، ر.ك:خصائص الأئمّة:86.